وقتی لبریز می شوی از حقیقت خود- که همان خداست- آن گاه سهیم می شوی
خود را با دیگران وقتی می فهمی
که از هستی جدا نیستی .آ نگاه عاشق می شوی
عشق میوه تجربه وحدت عارفانه خود با همه چیز و همه کس است .
عشق رابطه نیست بلکه برترین مرتبه وجود است .
بعضی ها به غلط گمان می کنند که نقطه مقابل عشق نفرت است .
نقطه مقابل عشق نفرت نیست بلکه ترس است .
نفرت عشق وارونه است . وقتی خود را نمی شناسی از همه می ترسی
در عشق تمام پنجره های وجودت را به روی بی کران باز می کنی .
اما وقتی می ترسی همه ی پنجره های وجودت را می بندی
وبه آن ها قفل آهنی بی اعتمادی می زنی .
وقتی می ترسی تنها می شوی وقتی عشق می ورزی محو می شوی
دیگر نیستی تا احساس تنهایی کنی
عشق مرزهای تو را می ریزد وتو را با آدم ها پرنده ها آب ها
گیاه و خورشید و ماه و ستاره یگانه می کند .
عشق افتادن قطره به دریاست قطره تویی و دریا خداست .
ما چنان آفریده شده ایم که فقط می توانیم به عشق زنده باشیم .
بدون عشق مردگی می کنیم .نه زندگی
اگر نتوانیم عشق بورزیم از زندگی نیز محروم خواهیم شد .
آنگاه آنی نخواهیم بود که می توانیم باشیم .
اگر عشق نورزیم جاری وجودمان به مرداب ملال می ریزد .
می گندیم و می پوسیم و می میریم .
از مرگ نمی ترسید
اگر مرگ وجود می داشت شاید از او می ترسیدم
بسیاری از آدم هایی که از مرگ می ترسند
خبر ندارند که هم اکنون مرده اند .
زیرا عشق نمی ورزند . عشق است که زنده می کند .
عشق کیمیاست .
ضیافت پر شکوه زندگی هرگز به پایان نمی رسد .
این ضیافت همیشه برپاست .
بازیگران زندگی می آیند و می روند
اما نمایش زندگی به پایان نمی رسد