مجری: پسرعمه میخوای این شکلاتو بهت بدم؟
پسرعمه: ای بابا آقای مجری شما که میدونی من حالم از این غذاهای مضر بهم میخوره،ولی به این التماسی هم که تو چشمای شماس نمیتونم "نه" بگم،چشم شکلاتو قبول میکنم
مجری: نمیدمش بهت،این شکلات فقط مال وقتیه که درساتو خونده باشی
پسرعمه: منم رفته بودم کتابخونه که درسامو بخونم دیگه!
مجری: کتابخونه بودی یا استخر؟
پسرعمه: کتابخونه
مجری: پس چرا مایو پاته؟
پسرعمه: آخه میخواستم غرق درس خوندن شم!
مجری: میدونی وقتی دروغ میگی دماغت دراز میشه؟
پسرعمه: فدای سرت،خواستم برم دانشگاه عملش میکنم!
مجری: ینی پینوکیو آخرش آدم شد تو نشدی!
پسرعمه: اون یه فرشته مهربون پیشش بود انگیزه داشت،من بدبخت دارم با گاو و گوسفند زندگی میکنم،همینی که هستم هم از سرتون زیاده!
آقای مجری: دختر همسایه اومده اینجا بخوابه چون برقشون قطع شده!
فامیل دور: من یه سوآری برام مطرح شده آی مجری مگه اینا توی روشنایی میخوابن!! برقشون قطع شده میاد پایین میخوابه؟؟
پسرعمه: اینا همَه بهانه اینو ول کنی همش اینجا پلاسَ
فامیل(با عجله): بدبخت شدیم!
پسرعمه: مگه قبلاٌ خوشبخت بودیم!؟
فامیل: بدبخت تر شدیم!
همساده: کاکو از نظر فیزیولوژیکی امکان نداره من بدبخت تر از اینی که هستم شم!
فامیل: ای بابا چرا انقد بحث میکنین!؟ آقای مجری فهمیده کیک تو یخچال رو خوردیم داره میاد سراغمون!
پسرعمه: باز ما یه چیزی تو این خونه خوردیم باید تا یه هفته خفت بکشیم!
فامیل: همساده تو که روزی 12بار کتک میخوری بیا اینو هم گردن بگیر!
(مجری میاد)
همساده: آقو تقصیر منه!
مجری: چی؟
همساده: هرچی شما بگی،شکست سنگین برزیل به آلمان،اختلاس 3هزار میلیاردی،جنگ جهانی دوم...
مجری: پس کیک رو کی خورده؟ پسرعمه تو خوردی؟
پسرعمه: ای خدا این داره میگه جنگ جهانی تقصیر منه شما هیچی بهش نمیگی بعد واس خوردن یه کیک 7تومنی به من گیر میدی؟؟
مجری: بچه ها...هم شیرینی خریدم،هم شکلات،هم بستنی
بچه ها: به به...
مجری: ولی هیچکدومو بهتون نمیدم!
پسرعمه: ای بابا این دیگه چه حرکتیه؟...ما کلی آنزیم آزاد کردیم،جواب هیپوتالاموس مارو کی میده؟
مجری: فقط به یه شرط اینارو بهتون میدم،باید بگین گلای گلدون منو کی خورده
فامیل: این کره خر!
جیگر: من گل نمیخورم! من گل نمیخورم! من گل نمیخورم!
فامیل: تا حالا فکر میکرد جیگره،حالا حتماٌ فکر میکنه بوفونه!
پسرعمه: گابی جان برو و با یه اعتراف شجاعانه مارو به سعادت رسون!
مجری: گابی که دیروز نبود
فامیل: آقای مجری گاوه دیگه...هر کاری ازش برمیاد
مجری: پس فقط تو موندی ببعی...
ببعی به فامیل: دَدی ددی دستم به دامنت...یه کاری بکن!
فامیل: سیرداغ ببینم،دستتو توی دامنم هم بکنی نمیتونم کاری واست بکنم!
ببعی ما یا اونا؟؟؟؟
مجری: فامیل دور این برگه چیه دستته؟
فامیل: لیست کلاساییه که بچه م رو توش ثبت نام کردم،نوشتم که ساعتاشون یادم نره
بده ببینم...زبان انگلیسی؟ برنامه نویسی کامپیوتر!؟ فیزیک هسته ای!!!!؟ اینا چیه!؟
فامیل: آقای مجری این بچه همسایه الفبا رو یاد گرفته نمیدونی ننه باباش چه پزی میدن! میخوام روشون رو کم کنم!
مجری: پس این بچه کی باید بچگی کنه!؟
فامیل: از هفت تا هفت و نیم کلاس نداره،میتونه اونموقع بچگی کنه! تازه واس آینده ش هم خوبه،مثل من آس و پاس نمیشه
مجری: ینی چون تو نتونستی به جایی برسی این بچه حتماٌ باید دکتر مهندس شه!؟
فامیل: خدا نکنه! دکتر مهندسا که همه بیکارن! من میخوام بچه م کلاهبردار شه!
کلاه قرمزی: آقای مرجی،چی شد شما کچل شدی؟
مجری: از بس که فکر کردم
کلاه قرمزی: اگه به فکر کردن بود که پسرعمه زا جان باید عین نارگیل میشد!
مجری: پسرعمه هم وقتی بزرگ شد اگه زیاد فکر کنه کچل میشه
کلاه قرمزی: ینی منم بخوام واس درس خوندن فکر کنم کچل میشم؟
مجری: آره ولی اینو بهونه نکن واس درس نخوندن،بزرگ که شدی میری مو میکاری
کلاه قرمزی: شما که 20میلیون باید خرج مدرسه و دانشگام کنی 20میلیون هم خرج کاشت مو میشه 40میلیون،خب 30میلیون بده ترک تحصیل میکنم میرم مدرک بخرم دیگه!!
مجری: فکر میکنی با مدرک تقلبی بهت کار میدن!؟
کلاه قرمزی: مگه با مدرک اصل میدن!؟
آقو به ما گفتن برو خبر مرگ پدر همسایه رو بده
ما رفتیم گفتیم : بابات هست ؟
گفت نه شب میاد
ما هم گفتیم : بشین تا بیاد
مجری: پسرعمه تو از چه جمله ای بیشتر از همه بدت میاد؟
پسرعمه: "پسرعمه زا سرت تو برگه خودت باشه"
مجری: مگه سرتو تو برگه این و اون میکنی!؟
پسرعمه: چک میکنم ببینم این طفلکی ها اشتباه ننوشته باشن!
مجری: تو که خودت صفر میشی چجوری میفهمی اونا اشتباه نوشتن یا نه!؟
پسرعمه: نگاه میکنم اگه طرف مثل من نوشته بود بهش میگم اشتباه نوشتی!
مجری: خب وقتی خودت میدونی اشتباه نوشتی چرا درستش نمیکنی!؟
پسرعمه: آی بابا...شما مگه نمیگی سرتو تو برگه کس دیگه ای نکن!؟
مجری: خب خودت فکر کن!
پسرعمه: اگه خودم میتونستم فکر کنم که همون اول درست مینوشتم!
مجری: ینی تو با تقلب صفر میشی!؟
پسرعمه: امان از رفقای خنگ آقای مجری!
آقای مجری: این پشت منو بخارون
عزیزم: با دست خودتون یا با دست خودم
آقای مجری: با دست شما دیگه
عزیزم: با دست چپم یا با دست راستم
آقای مجری: با با دست راستت
عزیزم: با انگشت اشارم یا با انگشت شصتم؟
میخوای با شیئ خارجی بخارونم
شیئ خارجی نوک تیز بیارم یا نوک گرد
آقای مجری: یه چیزی بیار دیگه
عزیزم: چاقو بیارم یا چنگال
آقای مجری: شما قسمت بعدی برنامه رو ببینید
اینم عکس کلاه قرمزی و پسر خاله و بچه ننه
.