ایران،در سوگِ سیران، دُختِ ایران زمین خواهد گریست...
از زبان مادری داغدیده می گویم اینبار : کاش کودکم را به مدرسه نمی فرستادم ،کاش کودکم بی سواد مانده بود، ولی مانده بود....
کاش همکلاسی های کودکم اینگونه در آتشِ سهل انگاریِ مسئولین آموزش و پرورش نمی سوختند...
مادرانِ همکلاسیانِ سیران این گلِ پرپر شده ، چگونه تاب خواهید آورد یک عمر به نظاره نشستن و دیدن صورتِ سوخته فرزندانتان را ؟ خدایا آیینه ها را بشکن این کودکان از آیینه بیزار
خواهند شد آن زمان که پانسمان از صورت هاشان برداشته می شود ...
کودکانِ مدرسه درود زن بس نبودند؟
وزیر آموزش و پرورش از شما می پرسم ،کمبود بودجه داشتید آیا ؟
نکند می گذارید به حساب قضا و قدر و سرنوشت ؟
یا شاید اتفاق ! اتفاقی مستمر اما ، آیا از عهده وظایفتان که مهمترینش حفظ جان فرزندان این آب و خاک است بر نمی آیید ؟
اعلام کنید، فراخوان بزنید.
به پروردگار سوگند که این ملت هنوز آنقدر غیرت در وجودشان هست که آستین بالا بزنند و تمامی مدارس کشور را مجهز به وسایل گرمایشی و سرمایشیِ ایمن سازند .
با شمایم با شمایی که لبخند میزنید و مسئولیت نمی پذیرید و به میزهای ریاست تان چسبیده اید...
با شمایی که این شب ها راحت می خوابید و صدای زجه مادران و ناله های فرزندان تن سوخته شان را نمی شنوید...
خداوند تمامی میزهایی را که به ناحق بر آنها تکیه زده اید هیزم آتشِ جهنم تان قرار خواهد داد...