سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به یکى از یاران خود فرمود هنگامى که او از بیمارى شکوه نمود . ] خدا آنچه را از آن شکایت دارى موجب کاستن گناهانت گرداند ، چه در بیمارى مزدى نیست ، لیکن گناهان را مى‏کاهد و مى‏پیراید چون پیراستن برگ درختان ، و مزد درگفتارست به زبان ، و کردار با گامها و دستان ، و خداى سبحان به خاطر نیت راست و نهاد پاک بنده هر بنده را که خواهد به بهشت درآورد . [ و مى‏گویم ، امام علیه السّلام راست گفت که در بیمارى مزد نیست ، چه بیمارى از جمله چیزهاست که آن را عوض است نه مزد چرا که استحقاق عوض مقابل بلا و مصیبتى است که از جانب خدا بر بنده آید ، چون دردها و بیماریها و مانند آن ، و مزد و پاداش در مقابل کارى است که بنده کند ، و میان عوض و مزد فرق است و امام چنانکه علم نافذ و رأى رساى او اقتضا کند آن را بیان فرمود . ] [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط کامبیز در 91/5/28:: 2:47 عصر

پُرم از نیامدنهایت...!




دیدی که دلتنگی شب هایت،

چگونه در سکوت غریبانه ی نگاهم گم شد...؟

و در تبسم پلک هایت،

شریک غم اشک هایت شد...؟

دروغ نبود آن روزها...

تو بودی...

عشق بود...

من بودم و امید...

ولی امروز،


تو رفتی...

عشق رفت...

من ماندم و حسرت بی تو بودن...

در قهقهه ی ثانیه ها،

رد پای خاطراتت را حس میکنم...

زیر باران سکوت،

چشم هایت هم با من حرف نمیزد...

چتری از غرور ساخته بودیم،

تا از اشک آسمان دور بمانیم...

ولی...

ندانستیم که دیر یا زود،

اشکی دیگر در راه است...

اشکی که هیچ چتری،

مانع نوازش آن نمیشود...!

غم آمد...

باران گرفت ...

و اشک فرو ریخت...

غم رفت...

باران رفت...

ولی من هنوز،

پُرم از نیامدنهایت...!

 


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط کامبیز در 91/5/21:: 9:14 عصر

دارم میرم نگو نرو , هوا هوای رفتنه ...

هر چی بوده تموم شده , چاره ی ما گذشتنه ...

دارم میرم تا سرنوشت , مارو به بازی نگیره ...

خوب میدونم این عاشقی , از یاد هر دومون میره !

دارم میرم نگو نرو , دارم میرم نگو بمون ...

وقت خداحافظیه , قصه ی عاشقی نخون ...

تورو خدا گریه نکن , غصه ی رفتنو نخور ...

بهتره که تموم کنیم , تو هم دلو ازم ببر !

یادم میاد روزی رو که , ما دوتا دل داده بودیم ...

اما حالا میخندمو , میگم چقدر ساده بودیم ...

یادم میاد روزی رو که , پر میکشیدیم واسه هم ...

اما حالا نشسته جاش , یه عالمه غصه و غم !

شاید دیگه نبینمت , شاید نگاه آخره ...

چشمای بی گناه تو , آتیش به جونم میزنه ...

سادگی اشتباه ما , گناه ما دل بستنه ...

جدایی سرنوشت تو , تنهایی تقدیر منه !

دارم میرم

کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط کامبیز در 91/5/19:: 9:59 عصر

دام های شیطان رجیم(حتما بخونید اگه نخونید مطمئنم که پشیمون میشید)





شیطان از جنس جن است و از آتش خلق شده است و قبل از اینکه از

بهشت رانده شود خدا را بسیار عبادت میکرد و به همین دلیل عزازیل

نام گرفت.حضرت علی "ع"فرمودند:شیطان هفتاد هزار سال خدا را

عبادت کرد و فقط یک نماز دو رکعتی او چهار هزار سال طول

کشید.وقتی خدا انسان را از خاک آفرید و در آن روح دمید به تمام

ملائکه دستور داد که بر آدم سجده کنند و همه سجده کردند به غیر از

ابلیس شیطان به خدا گفت:من هفتاد هزار سال تو را عبادت کردم و

خودت فرموده ای که هرکسی مرا عبادت کند عبادتش را بی نتیجه

نمیگذارم و عوضش را به او میدهم.


خداوند فرمودند:هر چه میخواهی در دنیا به تو عطا میکنم .شیطان

گفت:
*اول اینکه اجازه بدهی تا قیامت زنده بمانم.خداوند فرمود:تا آنروز تو را

مهلت میدهم.


*دوم اینکه در مقابل هر یک از فرزندان آدم دو فرزند به من عطا کنی که

 برای هر یک از اولاد آدم دو فرزند را مسلط کنم تا آنها را به گمراهی

بکشانند.خداوند باز هم قبول کرد.


*سوم اینکه از تو میخواهم مرا در بدن اولاد آدم همچون خون جریان

 دهی که از هر جای بدن بتوانم او را به مصیبت بکشانم.


*چهارم اینکه میخواهم اولاد آدم ما را نبینند ولی ما آنها را ببینیم.


*پنجم اینکه میخواهم به من قدرتی دهی که به هر شکلی که

میخواهم در آیم و هر جا که میخواهم بروم.


*ششم اینکه میخواهم تا دم مرگ پیش اولاد آدم باشم (یعنی حتی

 وقتی حضرت ملک الموت برای قبض روح به سراغ انسان می آید

 شیطان هم حاضر میشود و انسان را وسوسه میکند) امام محمد باقر

"ع"فرمودند:هنگامی که انسان در حال جان کندن است خیلی تشنه

میشود و در آن هنگام شیطان با یک لیوان آب می آید و میگوید اگر یر

 من سجده کنی و کافر شوی این آب را به تو میدهم وقتی نا امید

میشود شیطان آب را میریزد و میگوید من از تو بیزارم و میرود.


*هفتم اینکه از تو میخواهم که مر بر سینه اولاد آدم مسلط گردانی تا

 او را وسوسه کنم. خداوند در پایان می فرمایندتمام خواسته هایت را

برآورده میکنم ولی هر کس پیرو تو باشد او را با تو به جهنم

میفرستم.بعد شیطان میگوید:ای خدا به عزت و جلالت قسم که همه

انسان ها را گمراه میکنم مگر عده ی معدودی که بنده خاص تو

هستند.سپس گفت:حالا که مرا بیرون میکنی جایی برای زندگی کردنم

 معین کن .خداوند فرمودند:تو را در حمام ها و هر جا که محل رفت و

 آمد مردم است قرار دادم . شیطان گفت: غذای من چه باشد؟خداوند

 فرمودند:سر هر سفره ای که نام من (بسم الله الرحمن الرحیم)برده

نشود بشین با آنها که همچون حیوان گرسنه هستند غذا بخور.حضرت

امام محمد باقر "ع"در این باره می فرمایند:اگر اول غذا یادتان رفت بسم

 الله بگویید اخر غذا بگویید تا شیطان هر چه خورده برگرداند. بعد

شیطان گفت:که من احتیاج به آب دارم خداوند فرمودند:آب تو شراب و

 هر چیز مست کننده باشد . بعد گفت:برای من کتابی قرار بده،خداوند

 فرمودند:کتاب تو وشم(خالکوبی ها و کتاب های سحر و جادو)اولین

 کسی که سحر و جادو به انسان آموخت شیطان بود. بعد شیطان

گفت: برای من حدیثی قراربده ،خداوند فرمودند حدیث تو دروغ است

بعد گفت برای من دام و وسیله شکار قرار بده، خداوند فرمودند:زنان را

 وسیله صید و به دام انداختن مردم قرار بده...


روزی حضرت محمد"ص"شیطان را حاضر در مسجد الحرام دید پیش او

 رفت و به او گفتند:ای ملعون چرا ناراحتی؟شیطان گفت:از دست تو و

 امت تو ناراحتم . حضرت فرمودند: چرا از من ناراحتی؟شیطان گفت :

 که چون اینهمه تلاش میکنم که مردم را گمراه کنم ولی تو در قیامت از

آنها شفاعت میکنی و تمام زحمات مرا به هدر میدهی به همین خاطر

با تو دشمنم. حضرت فرمودند:از امتم چرا ناراحتی؟


شیطان گفت: امت تو خصوصیاتی دارند که امت های دیگر ندارند.


*اول اینکه وقتی به هم میرسند سلام میکنند که (سلام) اسم خداوند

است و من از این اسم میترسم.


*دوم اینکه وقتی هم دیگر را میبینند به یک دیگر(دست)میدهند و تا

 دست هایشان از هم در نیامده گنا هانشان بخشیده میشود.


*سوم اینکه وقتی میخواهند غدا بخوردند(بسم الله الرحمن الرحیم)

میگویند و من دیگر نمیتوانم غذا بخورم و گرسنه میمانم.


*چهارم اینکه بعد از غذا خوردن (احمد الله) میگویند.


*پنجم اینکه وقتی اسم تو می آید بلند بلند (صلوات)ختم میکنند و انقدر

 ثواب آن زیاد است که من فرار میکنم.


*ششم اینکه وقتی میخواهند کاری کنند بکنند(انشا ا...)میگویند و من

 دیگر نمیتوانم در آن کار دخالت کنم و آنها را بر هم زنم.


*هفتم اینکه صدقه میدهند و وقتی که (صدقه)میدهند هم گناهانشان

 آمرزیده میشود و هم هفتاد نوع بلا را از خود دور میکنند به همین دلیل

 حضرت نبی اکرم "ص"فرمودند:وقتی انسان دستش را در جیبش میکند

 تا صدقه بخواهد هفتاد شیطان دست او را میگیرند تا او را منصرف

 

نمایند.


*هشتم اینکه انان که قرآن میخوانند و در خانه ای که قرآن خوانده

میشود دیگر جایی برای من نمیماند چون در آن خانه ملائکه رفت و آمد

میکنند.
*نهم اینکه مرا زاد لعنت میکنند و با هر لعنت یک زخم بر بدنم می افتد

 و تا زمانی که آن شخص را به گمراهی نکشانم آنها خوب نمیشود.


*دهم اینکه هنگامی که گناه میکنند سریع توبه میکنند و زحمات مرا هدر میدهند.


*یازدهم اینکه عطسه که میکنند الحمد الله میگویند. حضرت

فرمودند:عطسه از طرف خداوند و خمیازه از طرف شیطان است و وقتی

 که عطسه میکنید باید الحمد الله بگویید

 


وقتی انسان نماز میخواند شیطان از او دور میشود بخصوص اگر سجده

نماز طولانی باشد شیطان از روی ناراحتی فریاد میکشد.


امام صادق "ع"فرمودند:هرکسی نماز نخواند از شیطان پست تر است

 چون شیطان یک خطا کرد و آن هم اینکه بر انسان سجده نکرد ولی

انسان اگر نماز نخواند برای خدا سجده نمیکند حضرت محمد

"ص"فرمودند:مجوز عبور از پل صراط نماز است و فرمودند:اگر نماز مومن

 قبول شود بقیه اعمال او نیز قبول درگاه الهی باشد در نمازها نماز

صبح خیلی سفارش شده است و دلیل آن این است که در هنگام شب

 فرشتگان شب پیش انسان هستند و اعمال شب را مینویسند و

هنگامی که اذان صبح را می دهند فرشتگان شب میروند و جای خود را

به فرشتگان روز می دهند پس اگر نماز صبح را بخوانیم در دو پرونده

ثبت میشود و آخرین عمل که همین نماز صبح است را فرشتگان

مینویسند و اولین چیزی که در پرونده صبح ثبت میشود همین نماز صبح

 است و همچنین از حضرت امام صادق "ع"منقول است : که از صفات

مومن این است که بسم الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند بگوید و هر

 کس بعد از تکبیر نماز قبل از شروع حمد اعوذ باالله من الشیطان رجیم

 را بگوید به اندازه هر موی که در بدن اوست هزار حسنه برای او

 مینویسند و حضرت پیامبر فرمودند: هر کسی بع از نماز تسبیحات

حضرت زهرا "س" 34 مرتبه الله اکبر 33مرتبه احمد الله و 33مرتبه

سبحان الله را بگوید بخصوص اگر با انگشتان بشمارد همان دست

هایش او را در روز قیامت شفاعت میکند.

 

 


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط کامبیز در 91/5/18:: 4:52 عصر

کاش امشب درد می آمد فرود / بغض من زخم علی را می سرود



از نخلستان و چاه و است و علی(ع) / کوفه در خواب گناه است و علی

کوفه خواب است و کسی در جاده نیست / در تمام شهر یک آزاده نیست

کوفیان با ننگ سودا می کنند / از علی امشب تبرا می کنند

کوفیان با عافیت خو می کنند / بر سر دنیا هیاهو می کنند

باز امشب عشق تنها می شود / زخم ، سهم فرق مولا می شود

کوفیان امشب « ولی » را می کشند / فاتح خیبر « علی » را می کشند

آفتاب عشق گلگون می شود / سینه ی سجاده پرخون می شود

باز امشب عقده ها گل می کند / بر لبان غم ، دعا گل می کند

پشت نخل آرزو ، خم می شود / داغ حسرت سهم ، آدم می شود

می شود امت یتیم و بی امام / عشق ، ناکام و عدالت ، ناتمام

جاده می ماند غریب و بی سوار / ذوالفقار عدل می گیرد غبار

کوفیان ، مست ترنم می شوند / در غبار عافیت گم می شوند

کوفه ، ای ظلمت سرای شب نورد / کوفه ، شهر عافیت ، آیین زرد

کوفه ، ای نامرد ، ای شهر فریب / کوفه ، ای بی درد ، ای شهر فریب

زادگاه و قبله ی اصحاب باد / پنج فصل عدل را دادی به باد

خوب می دانم علی سهمت نبود / درک آن خورشید در فهمت نبود

چون که با زهر تو پرپر شد علی / همنشین زخم خنجر شد علی

کاش امشب باز باران می گرفت / بغض من راه نیستان می گرفت

کاش امشب درد می آمد فرود / بغض من ، زخم علی را می سرود

چاه کو ، تا بشنود درد مرا / ماه کو ، آن شاهد درد آشنا

ای علی ، هجر و صبوری تا به کی / چهارده قرن از تو دوری تا به کی

تا به کی باید ز هجرانت سرود / شعر در وصف شهیدانت سرود

بی تو ای مولا ، دل ما کربلاست / سهم ما از زندگی ، درد و بلاست

عشق در چشمان من گل گاشته / گریه با من ماجراها داشته

خانه ام امشب دوباره ابری است / گریه ، گام آخر بی صبری است

بی تو بر دل مانده زخم صد فدک / کو دو بیتی ، کو جنون ، کو نی لبک

غم مدار ، اما دل ما محکم است / گر چه دنیا سهم ابن ملجم است

ذوالفقارت یا علی میراث ماست / ما به خونخواهی به پا خواهیم خاست

ای علی ، سنگ صبور فاطمه / وارث زخم غیور فاطمه

ای شهید فتنه ی قوم جمله / بهترین تفسیر اخلاص عمل

چشمهایت ای طلوع دلنواز / بر جهان ای کاش می تابید باز

کاش امشب باز باران می گرفت / بغض من راه نیستان می گرفت

کاش امشب درد می آمد فرود / بغض من زخم علی را می سرود

شیعیان ، من داغدار حیدرم / داغدار آن بهار پرپرم

بی علی ، ماییم و اندوهی مدام / روبروی ماست راهی ناتمام

بی علی ، دنیا ندارد اعتبار / وای بر ما ، وای بر این روزگار . . .

 


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط کامبیز در 91/5/10:: 10:27 عصر

خاطره ی یک عشق



 

پسر: ضعیفه!دلمون برات تنگ شده بود اومدیم زیارتت کنیم!
دختر: توباز گفتی ضعیفه?


پسر: خب… منزل بگم چطوره؟
دختر: وااااای… از دست تو!


پسر: باشه… باشه ببخشید ویکتوریا خوبه؟
دختر:اه…اصلاباهات قهرم.


پسر: باشه بابا… توعزیز منی، خوب شد؟… آشتی؟
دختر:آشتی… راستی گفتی دلت چی شده بود؟

 


پسر: دلم! آها یه کم می پیچه…! ازدیشب تاحالا.
دختر: … واقعا که!


پسر: خب چیه؟ نمیگم مریضم اصلا… خوبه؟
دختر: لوووس!


پسر: ای بابا… ضعیفه! این نوبه اگه قهرکنی دیگه نازکش نداری ها!
دختر: بازم گفت این کلمه رو…!


پسر: خب تقصرخودته! میدونی که من اونایی رو که دوست دارم اذیت میکنم… هی نقطه ضعف میدی دست من!


دختر: من ازدست توچی کارکنم؟


پسر: شکرخدا…! دلم هم پیچ میخوره چون تو تب وتاب ملاقات توبودم… لیلی قرن بیست ویکم من!


دختر: چه دل قشنگی داری تو! چقدر به سادگی دلت حسودیم میشه!
پسر: صفای وجودت خانوم!


دختر: می دونی! دلم… برای پیاده روی هامون… برای سرک کشیدن تومغازه های کتاب فروشی ورق زدن کتابها… برای بوی کاغذ نو… برای

شونه به شونه ات را رفتن و دیدن نگاه حسرت بار بقیه… آخه هیچ زنی که مردی مثل مرد من نداره!


پسر: می دونم… می دونم… دل منم تنگه… برای دیدن آسمون چشمای تو… برای بستنی شاتوتی هایی که باهم میخوردیم… برای

خونه ای که توی خیال ساخته بودیم ومن مردش بودم….!
دختر: یادته همیشه میگفتی به من میگفتی “خاتون”


پسر: آره… آخه تو منو یاد دخترهای ابرو کمون قجری می انداختی!
دختر: ولی من که بور بودم!


پسر: باشه… فرقی نمی کنه!
دختر: آخ چه روزهایی بودن… چقدردلم هوای دستای مردونه ات رو

کرده… وقتی توی دستام گره می خوردن… مجنون من…
پسر: …


دختر: چت شد چرا چیزی نمیگی؟
پسر: …


دختر: نگاه کن ببینم! منو نگاه کن…
پسر: …


دختر: الهی من بمیرم… چشات چرا نمناکه… فدای توبشم…
پسر: خدا… نه… (گریه)


دختر: چراگریه میکنی؟
پسر: چرا نکنم… ها؟


دختر: گریه نکن … من دوست ندارم مرد گریه کنه… جلو این همه آدم… بخند دیگه… بخند… زودباش…


پسر: وقتی دستاتو کم دارم چطوری بخندم؟ کی اشکامو کنار بزنه که گریه نکنم…


دختر: بخند… و گرنه منم گریه میکنماا


پسر: باشه… باشه… تسلیم… گریه نمی کنم… ولی نمی تونم بخندم
دختر: آفرین! حالا بگو برای کادو ولنتاین چی خریدی؟


پسر: توکه میدونی من از این لوس بازی ها خوشم نمیاد… ولی امسال برات یه کادو خوب آوردم…


دختر: چی…؟ زودباش بگو… آب از لب و لوچه ام آویزون شد …
پسر: …


دختر: دوباره ساکت شدی؟


پسر: برات… کادو… (هق هق گریه)… برات یه دسته گل گلایل!… یه شیشه گلاب… ویه بغض طولانی آوردم…!


تک عروس گورستان!


پنج شنبه ها دیگه بدون تو خیابونها صفایی نداره…!
اینجاکناره خانه ی ابدیت مینشینم و فاتحه میخونم…


نه… اشک و فاتحه
نه… اشک و فاتحه و دلتنگی


امان… خاتون من! توخیلی وقته که…
آرام بخواب بای کوچ کرده ی من…


دیگر نگران قرصهای نخورده ام… لباس اتو نکشیده ام…. و صورت پف کرده از بی خوابیم نباش…!


نگران خیره شدن مردم به اشک های من هم نباش..0!
بعد از تودیگر مرد نیستم اگر بخندم…


اما… :تـوآرام بخواب…

 


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط کامبیز در 91/5/9:: 11:5 عصر

اینجا.....




سکوتی شکسته و درهم به خاطر هر روز ندیدن تو

اینجا من هستم تهی از زندگی و روزمرگی

خالی تر از همیشه با کلافی درهم و پیچ در پیچ

معنی سکوتم را با چشمانم بارها برایت فرستادم

اینجا من هستم با آوازی که هرگز نشنیدی

من هستم و سازی مبهم

اینجا من مانده ام تنها

در پس اندوه صدای کهنه ی سازم

من هستم و گلی پرپر شده از عشق

من هستم و یکرنگی

شکسته ام اینجا در خانه ای دور

من مانده ام به انتظار هرلحظه که بیایی

در خانه ای خاک گرفته و غروبی تنگ

که سینه ام را هر آن می درد

اینجا من مانده ام

من هستم و سیمایی شکسته تر از همیشه

اینجا من هستم و خیال همیشگی چشمان میشی تو

حتی کلمات هم از نوشتن دردهایم عاجزند


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط کامبیز در 91/5/1:: 7:48 عصر

غولی به نام عقل!!





می خواهم عشقت در دل بمیرد

می خواهم تا دیگر، در سر، یادت پایان گیرد

چه دعوایی بود... عقل داد می کشید و دل آروم آروم اشک می ریخت.هیچی نظر عقل رو عوض نمی کرد حتی شفافی اشک های دل،چون تصمیمش رو گرفته بود !!! یه پاک کن بزرگ برداشته بود و می خواست

 

اون اسم رو از توی دفتر خاطرات حافظه پاک کنه.

عقل می گفت: دیدی؟؟!! دیدی خیلی زود ما رو فراموش کرد؟

دل اشک ریختنش شدت گرفت

عقل می گفت: دیدی؟؟!! دیدی چه بی رحمانه تو رو شکست؟

دل می گفت: اشکالی نداره، می بخشمش!

عقل عصبانی تر داد زد و گفت: چند بار؟ بخشش حدی داره!!

ولی دل دست عقل رو گرفته بود و نمی گذاشت که عقل به طرف اون دفتر خاطرات بره.

عقل گفت: به خاطر خودت اجازه بده اون اسم رو از توی اون دفتر خاطرات حافظه پاک کنم و دل رو به گوشه ای هُل داد.

بالاخره اون اسم رو توی اون دفتر پیدا کرد ولی هر چی با پاک کن روش کشید حتی کم رنگ هم نشد...! این چه جوهری بود که باهاش اون اسم رو نوشته بودند؟؟!!!

کم کم اون اسم داشت کم رنگ می شد. عقل فکر کرد داره معجزه می شه، آره شاید معجزه بود چون اون اسم خود به خود داشت کم رنگ تر و کم رنگ تر می شد تا بالاخره اون اسم از توی دفتر خاطرات حافظه محو شد...

عقل از اینکه موفق شده و به خواستش رسیده خوشحال به طرف دل رفت اما هرچی صداش زد دل جواب نداد... آره دل مرده بود اما به چه قیمتی؟؟ به قیمت اینکه عقل به خواستش رسیده؟؟؟!!!!

اینجوریه که عقل به یه غول بی رحم تبدیل شده و دل به یه مظلوم که هیچ کس حرفش رو گوش نمی کنه....


کلمات کلیدی :

درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پوندها
9 د ی
EMOZIONANTE
عاشق آسمونی
کانون مسجد فاطمیه شهید یه
منطقه و جهان آبستن حوادث خوش یمن
لحظه های آبی
در انتظار آفتاب
انتظار
لنگه کفش
شین مثل شعور
upturn یعنی تغییر مطلوب
سیب سرخ
کلبه عاشقان
به سوی فردا
فرزانگان امیدوار
اهل البیت[علیهم السلام]
زندگی بی ترانه...
###@جزین@###
ایران ابرقدرت فاتح
خداجونم
پایگاه اطلاع رسانی مباشری
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
لیلای بی مجنون
به سوی آینده
باشگاه مسابقه و سرگرمی
عکس و مطلب جالب و خنده دار
بی نشانه
ان سالهای دوست داشتنی
مجله اینترنتی تبلیغاتی
alone
رایان چوب
علی اصغربامری
نظرمن
افسونگر
زیباترین اشعار عاشقانه معاصر
hamidsportcars
پنجره ای رو به خاموشی
سکوت خیس
عصر پادشاهان
سایه
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید
سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Iranian Universities

شقایقهای کالپوش
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
بچه مرشد!
سکوت ابدی
حامل نور ...
فتوبلاگ حسین کارگر
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
کلبه درویشی
*تنهایی من*
نیلی ترین - NiliTarin.ir
دخترک خنده رو :)
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
««««« شب های تهران »»»»»
KING OF BLACK
در دوران بـــرزخی ...
►▌ استان قدس ▌ ◄
پرپر
اتاق دلتنگی
مُهر بر لب زده
هواداران همای پرواز
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
رقصی میان میدان مین
نگاهی نو به مشاوره
رنگین کمان
آموزش رباتیک در کرج,رباتیک,ربات,رباتیک البرز,صنایع رباتیک آراد
طب سنتی@
ســرچشمـــه › سرچشمه همه خوبیها مهدی (عج) است ›
همه چیز آماده دانلود
اکبر پایندان
پژواک
Mystery
یا د د اشت ها ی شخصی خو د م .
****شهرستان بجنورد****
-««««((عشق الحسین)))»»»»-
سـرچشمـــه فصـــاحـت
بی سر و سامان
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
حباب خیال
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
امامزاده میر عبداله بزن آباد
بـــــــــاغ آرزوهــــــــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
دوربین مدار بسته
@@@گل گندم@@@
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
یادداشتها و برداشتها
اطلاعات عمومی
دیار من دشتستان- بُنار آبشیرین
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
عشق مشعلدار

معیار عدل
امام زمان
دلنوشته های یه عاشق
بی پاتوقی
وب سایت شخصی مهران حداد__M.Hadad personal website
سکوتی پرازصدا
xXx رنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
امام و شهدا
.: شهر عشق :.
مهربان
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
سکوت سبز
رویای شبانه
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب
@@@این نیزبگذرد@@@
ایران اسلامی

my love
Har chi delet mikhad
ماتاآخرایستاده ایم
روستای چشام
گیسو کمند
نـــرگــــس 1
جــــــــــــــــوک نـــــــت
کاسل
عکس های عاشقانه
منتظر مفرد مذکر غایب
آموزش گام به گام رانندگی
صحبت دل ودیده
رفقا
محقق دانشگاه
سالار
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
عشق بی هدف... ! دیوانگی - عشق واقعی... ! دریافتنی
ابـــــــــــرار
محمدمبین احسانی نیا
یادداشتهای فانوس
انسان جاری
داستان های جذاب و خواندنی
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
گــــــــــروه باستــــــــانشنــــاسی
بغض تلخ
عطر یاس
صدای شهید
سرزمین رویا
همه چیز در مورد مرغ عشق
دل نوشته
چون میگذرد غمی نیست
بازگشت نیما
زبان انگلیسی
نمکستان
واقعه
*×*عاشقانه ای برای تو*×*
فرمانده آسمانی من
طرح واژه
چوکــــــــــــــ بندری
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
حرف های تنهایی
بچه های خدایی
درس های زندگی
قافیه باران
دانشجویان ورودی 90 دانشگاه کوثر قزوین
هدهد
من.تو.خدا
دهن رود
شبستان
سربازی در مسیر
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
دختری ازجنس باران
یامهدی
har an che az del barayad
امپراتور
دانلود هر چی بخوایی...
S&N 0511
(کوروش کبیر)kabir kourosh weblog
*لبخندی برای زندگی*
الهگان
(بنفشه ی صحرا)
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
روی بال فرشته ها
جزتو
دل پرخاطره
عشق پنهان
@@@باران@@@
Manna
بانوی اسمانی
دریایی از غم
Deltangi
کانال اخبار انتخابات مجلس
زیبا ترین وبلاگ
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
mystery
ღقلبــــــی بــه بلـــندای مــــــــــــــاهღ
Just for fun
اواز قطره
محمد قدرتی
شـــــــیـــشـــــه ی نــــــــــــازک دلـــــــــــــــــــتنگی
یه دختره تنها
غدیریه
ورزشهای رزمی
پسران علوی - دختران فاطمی
..::غریبه::..
گوشی نوکیا 1110، خرید اینترنتی گوشی نوکیا 1110
به نام خدا
تلخی روزگار....
حرف شیری
نفس
کرمان شهر
و....الهــــــه
خنده بازار
کلبه تنهایی
عمارمیاندواب
ऌ عاشق بی معشوق ऌ
گلهای یاس
جیغ بنفش در ساعت 25
نفس
نت سرای الماس
ستاره طلایی
اس ام اس
پایه عکاسی مونوپاد + ریموت شاتر بلوتوث
مردود
شاره کم سنه
هرکس منتظر است...
جایی برای خنده وشادی و تفریح
دهکده کوچک ما
I AM WHAT I AM
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
behtarinamkhoda
فقط خدا
عاشقانه
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
پـــــــــلاکــــــــــ✌سنگر
مرگ عاشق
باور من...!!!
Tarranome Ziba
سیرت پیشگان
دختر و پسرای ایرونی
شاه تور
دانلود سوالات کارشناسی ارشد
Note Heart
ندای حق
مکاشفه مسیح
تنهاترین عاشق
غزلیات محسن نصیری(هامون)
ღღ♥دنیای بارانی♥ღღ
هر چی تو دوست داری
همه چی پیدا میشه؟
ایـــــــران آزاد
یاامام حسن مجتبی (ع)ادرکنی
wanted
دلتنگـــــــــــــــ همه شمـــــــــــــــــــا....
یه کم فکر کنیم...!
Hunter
قتیل العبرات
اداره منابع طبیعی وآبخیزداری شهرستان مانه وسملقان
آتیه سازان اهواز
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
دفتر احسان
فضای تنهایی من
مائــده الهی
تنهایی.......
ژئوماتیک
رویابین
یک جای دنج
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
♥تاریکی♡
اخراجیها
عاشقانه ها
کشکول
به یادتم
طوبای محبت
ترنم حضور
نوری چایی_بیجار
دوستانه
دل نوشته های مائده
« « عاشقی » »
نمی دونم بخدا موندم
هیئت
کشاورزی نوین
سایه های خیال
فقط طنزوخنده
شاهکار
مهربانی
بندر میوزیک
ساعت به وقت کربلا
عزای حسینی
نقاشی های الیکا یحیایی
باکری میاندوآب