از تو میگذرم بی آنکه خاطره ای را از تو بر دوش بکشم ،
نمیخواهم دیگر طعمی را از عشق بچشم.
از تو میگذرم ، تویی که گذشتی از همه چیز ،
این را هم فراموش میکنم ، جای من در اینجا نیست!
.
میروم تا آرام باشی ، تا از شر من و احساسم راحت باشی ،
میروم تا روزی پشیمان شوی ،حیف احساسات عاشقانه ام بود ،
میروم تا با کسی دیگر همنشین شوی
از تو میگذرم و شک نکن که فراموشت میکنم ،
هر چه شمع و شعله و آتش بود را در قلبم خاموش میکنم ….
نه اندیشیدن به تو فایده دارد ، نه فکر کردن به خاطره هایت ،
حالا آنقدر به دنبالم بیا تا خسته شود پاهایت….
تو لیاقت مرا نداری ، از تو میگذرم تو ارزشی برایم نداری….
کارت شده بود دلشکستن و بی وفایی ،
روز و شب من این شده بود که از تو سوال کنم کجایی؟؟
چرا پاسخی به دل گرفته ام نمیدهی ،
چرا سرد شده ای و مثل آن روزها سراغی از من نمیگیری؟
فکر کرده ای کیستی، برو با همان عاشقان سینه چاکت ،
برو که تو با یک نفر راضی نیستی!
از تو میگذرم بی آنکه تو را ببینم ،
محال است دیگر برگردم ، حتی اگر از غم و غصه بمیرم….
از تو میگذرم و بی خیالت میشوم ،
شک نکن بدون تو از شر هر چه غم در این دنیاست راحت میشوم
اشتباه گرفته ای ، من آن کسی که میخواهی نیستم ،
تا هر چه دلت خواست با دلش بازی کنی ،
میروم تا حتی نتوانی یک لحظه هم نگاهم کنی….
از تو میگذرم بی آنکه لحظه ای برگردم و تو را ببینم ،
یک روز بیا تا حساب تمام بی محبتهایت را از قلب شکسته ام برایت بگیرم….
.
غرورت نمیذاره برگردی؟؟؟؟؟؟
میدونم….
جوابمونمیدی؟؟؟؟؟؟
میدونم….
سکوت کردی؟؟؟؟؟؟
میدونم…..
محلم نمیذاری؟؟؟؟؟؟
میدونم…..
دستاتوبهم نمیدی؟؟؟؟؟؟
میدونم….
میرسه اون روزی ک میخوای برگردی!!!!
تلفن روبرمیداری,زنگ میزنی….
بوق….
بووق….
بوووق….
برنمیدارم!!!!!
عصبی میشی,فحش میدی….باخودت میگی کلاس گذاشتم….
روزدوم زنگ میزنی….
بوق…
بووق….
بوووق….
برنمیدارم…..
باخودت میگی غلط بکنم دبگ بهش زنگ بزنم…
ازجلوکوچمون ردمیشی,میبینی حجله یه بنده خدایی روزدن سرکوچه,دلت میسوزه….
میگی بیچاره جوون بود….
میای نزدیکترومیبینی جوان ناکام…..
هه!!!!اینک منم,بلخره برگشتی؟؟؟
ببخشیدنمیتونم جلوپات بلندشم,اخه زیرخاکم.
دیدی همه چیزم خاک شد؟؟؟عشقم!!!!!
چقدخوشگل شدی…مشکی چه بهت میاد….
کاش زودترمیمردم!!!!
هه!!!!گریه نکن,دیدی التماست میکردم ک برگردی…
گریه نکن,اخه نمیتونم اشکاتوببینم….
اخه زیرخاکم,اخه نمیتونم بلندشم…..
چی دارم میشنوم؟؟؟؟؟؟
التماس میکنی برگردم؟؟؟؟؟؟
عشقم اروم باش,غرورت نذاشت ک زودتربرگردی…….
غرورت نمیذاره برگردی؟؟؟؟؟؟
میدونم….
جوابمونمیدی؟؟؟؟؟؟
میدونم….
سکوت کردی؟؟؟؟؟؟
میدونم…..
محلم نمیذاری؟؟؟؟؟؟
میدونم…..
دستاتوبهم نمیدی؟؟؟؟؟؟
میدونم….
میرسه اون روزی ک میخوای برگردی!!!!
تلفن روبرمیداری,زنگ میزنی….
بوق….
بووق….
بوووق….
برنمیدارم!!!!!
عصبی میشی,فحش میدی….باخودت میگی کلاس گذاشتم….
روزدوم زنگ میزنی….
بوق…
بووق….
بوووق….
برنمیدارم…..
باخودت میگی غلط بکنم دبگ بهش زنگ بزنم…
ازجلوکوچمون ردمیشی,میبینی حجله یه بنده خدایی روزدن سرکوچه,دلت میسوزه….
میگی بیچاره جوون بود….
میای نزدیکترومیبینی جوان ناکام…..
هه!!!!اینک منم,بلخره برگشتی؟؟؟
ببخشیدنمیتونم جلوپات بلندشم,اخه زیرخاکم.
دیدی همه چیزم خاک شد؟؟؟عشقم!!!!!
چقدخوشگل شدی…مشکی چه بهت میاد….
کاش زودترمیمردم!!!!
هه!!!!گریه نکن,دیدی التماست میکردم ک برگردی…
گریه نکن,اخه نمیتونم اشکاتوببینم….
اخه زیرخاکم,اخه نمیتونم بلندشم…..
چی دارم میشنوم؟؟؟؟؟؟
التماس میکنی برگردم؟؟؟؟؟؟
عشقم اروم باش,غرورت نذاشت ک زودتربرگردی…….
مجری: پسرعمه میخوای این شکلاتو بهت بدم؟
پسرعمه: ای بابا آقای مجری شما که میدونی من حالم از این غذاهای مضر بهم میخوره،ولی به این التماسی هم که تو چشمای شماس نمیتونم "نه" بگم،چشم شکلاتو قبول میکنم
مجری: نمیدمش بهت،این شکلات فقط مال وقتیه که درساتو خونده باشی
پسرعمه: منم رفته بودم کتابخونه که درسامو بخونم دیگه!
مجری: کتابخونه بودی یا استخر؟
پسرعمه: کتابخونه
مجری: پس چرا مایو پاته؟
پسرعمه: آخه میخواستم غرق درس خوندن شم!
مجری: میدونی وقتی دروغ میگی دماغت دراز میشه؟
پسرعمه: فدای سرت،خواستم برم دانشگاه عملش میکنم!
مجری: ینی پینوکیو آخرش آدم شد تو نشدی!
پسرعمه: اون یه فرشته مهربون پیشش بود انگیزه داشت،من بدبخت دارم با گاو و گوسفند زندگی میکنم،همینی که هستم هم از سرتون زیاده!
آقای مجری: دختر همسایه اومده اینجا بخوابه چون برقشون قطع شده!
فامیل دور: من یه سوآری برام مطرح شده آی مجری مگه اینا توی روشنایی میخوابن!! برقشون قطع شده میاد پایین میخوابه؟؟
پسرعمه: اینا همَه بهانه اینو ول کنی همش اینجا پلاسَ
فامیل(با عجله): بدبخت شدیم!
پسرعمه: مگه قبلاٌ خوشبخت بودیم!؟
فامیل: بدبخت تر شدیم!
همساده: کاکو از نظر فیزیولوژیکی امکان نداره من بدبخت تر از اینی که هستم شم!
فامیل: ای بابا چرا انقد بحث میکنین!؟ آقای مجری فهمیده کیک تو یخچال رو خوردیم داره میاد سراغمون!
پسرعمه: باز ما یه چیزی تو این خونه خوردیم باید تا یه هفته خفت بکشیم!
فامیل: همساده تو که روزی 12بار کتک میخوری بیا اینو هم گردن بگیر!
(مجری میاد)
همساده: آقو تقصیر منه!
مجری: چی؟
همساده: هرچی شما بگی،شکست سنگین برزیل به آلمان،اختلاس 3هزار میلیاردی،جنگ جهانی دوم...
مجری: پس کیک رو کی خورده؟ پسرعمه تو خوردی؟
پسرعمه: ای خدا این داره میگه جنگ جهانی تقصیر منه شما هیچی بهش نمیگی بعد واس خوردن یه کیک 7تومنی به من گیر میدی؟؟
مجری: بچه ها...هم شیرینی خریدم،هم شکلات،هم بستنی
بچه ها: به به...
مجری: ولی هیچکدومو بهتون نمیدم!
پسرعمه: ای بابا این دیگه چه حرکتیه؟...ما کلی آنزیم آزاد کردیم،جواب هیپوتالاموس مارو کی میده؟
مجری: فقط به یه شرط اینارو بهتون میدم،باید بگین گلای گلدون منو کی خورده
فامیل: این کره خر!
جیگر: من گل نمیخورم! من گل نمیخورم! من گل نمیخورم!
فامیل: تا حالا فکر میکرد جیگره،حالا حتماٌ فکر میکنه بوفونه!
پسرعمه: گابی جان برو و با یه اعتراف شجاعانه مارو به سعادت رسون!
مجری: گابی که دیروز نبود
فامیل: آقای مجری گاوه دیگه...هر کاری ازش برمیاد
مجری: پس فقط تو موندی ببعی...
ببعی به فامیل: دَدی ددی دستم به دامنت...یه کاری بکن!
فامیل: سیرداغ ببینم،دستتو توی دامنم هم بکنی نمیتونم کاری واست بکنم!
ببعی ما یا اونا؟؟؟؟
مجری: فامیل دور این برگه چیه دستته؟
فامیل: لیست کلاساییه که بچه م رو توش ثبت نام کردم،نوشتم که ساعتاشون یادم نره
بده ببینم...زبان انگلیسی؟ برنامه نویسی کامپیوتر!؟ فیزیک هسته ای!!!!؟ اینا چیه!؟
فامیل: آقای مجری این بچه همسایه الفبا رو یاد گرفته نمیدونی ننه باباش چه پزی میدن! میخوام روشون رو کم کنم!
مجری: پس این بچه کی باید بچگی کنه!؟
فامیل: از هفت تا هفت و نیم کلاس نداره،میتونه اونموقع بچگی کنه! تازه واس آینده ش هم خوبه،مثل من آس و پاس نمیشه
مجری: ینی چون تو نتونستی به جایی برسی این بچه حتماٌ باید دکتر مهندس شه!؟
فامیل: خدا نکنه! دکتر مهندسا که همه بیکارن! من میخوام بچه م کلاهبردار شه!
کلاه قرمزی: آقای مرجی،چی شد شما کچل شدی؟
مجری: از بس که فکر کردم
کلاه قرمزی: اگه به فکر کردن بود که پسرعمه زا جان باید عین نارگیل میشد!
مجری: پسرعمه هم وقتی بزرگ شد اگه زیاد فکر کنه کچل میشه
کلاه قرمزی: ینی منم بخوام واس درس خوندن فکر کنم کچل میشم؟
مجری: آره ولی اینو بهونه نکن واس درس نخوندن،بزرگ که شدی میری مو میکاری
کلاه قرمزی: شما که 20میلیون باید خرج مدرسه و دانشگام کنی 20میلیون هم خرج کاشت مو میشه 40میلیون،خب 30میلیون بده ترک تحصیل میکنم میرم مدرک بخرم دیگه!!
مجری: فکر میکنی با مدرک تقلبی بهت کار میدن!؟
کلاه قرمزی: مگه با مدرک اصل میدن!؟
آقو به ما گفتن برو خبر مرگ پدر همسایه رو بده
ما رفتیم گفتیم : بابات هست ؟
گفت نه شب میاد
ما هم گفتیم : بشین تا بیاد
مجری: پسرعمه تو از چه جمله ای بیشتر از همه بدت میاد؟
پسرعمه: "پسرعمه زا سرت تو برگه خودت باشه"
مجری: مگه سرتو تو برگه این و اون میکنی!؟
پسرعمه: چک میکنم ببینم این طفلکی ها اشتباه ننوشته باشن!
مجری: تو که خودت صفر میشی چجوری میفهمی اونا اشتباه نوشتن یا نه!؟
پسرعمه: نگاه میکنم اگه طرف مثل من نوشته بود بهش میگم اشتباه نوشتی!
مجری: خب وقتی خودت میدونی اشتباه نوشتی چرا درستش نمیکنی!؟
پسرعمه: آی بابا...شما مگه نمیگی سرتو تو برگه کس دیگه ای نکن!؟
مجری: خب خودت فکر کن!
پسرعمه: اگه خودم میتونستم فکر کنم که همون اول درست مینوشتم!
مجری: ینی تو با تقلب صفر میشی!؟
پسرعمه: امان از رفقای خنگ آقای مجری!
آقای مجری: این پشت منو بخارون
عزیزم: با دست خودتون یا با دست خودم
آقای مجری: با دست شما دیگه
عزیزم: با دست چپم یا با دست راستم
آقای مجری: با با دست راستت
عزیزم: با انگشت اشارم یا با انگشت شصتم؟
میخوای با شیئ خارجی بخارونم
شیئ خارجی نوک تیز بیارم یا نوک گرد
آقای مجری: یه چیزی بیار دیگه
عزیزم: چاقو بیارم یا چنگال
آقای مجری: شما قسمت بعدی برنامه رو ببینید
اینم عکس کلاه قرمزی و پسر خاله و بچه ننه
.
من یک تیر ماهی ام...
همون دیوونه ای که هق هق همه رو به جون دل گوش میده
اما خودش بغضاش زیر بالش میترکه.....
همونی که همه فکر میکنن سخته ،سنگه
اما با هر تلنگری میشکنه
همونی که مواظبه کسی ناراحت نشه
اما همه ناراحتش میکنن...
همونی که تکیه گاه خوبیه
اما واسش تکیه گاهی نیس...
همونی که کلی حرف داره اما همیشه ساکته
من زاده "تیر ماهم" ...
اگر مرا میخواهی باید با "غرورم " بخواهی ...
اگر مرا میخواهی باید با " پیچیدگی ام" بخواهی ...
اگر مرا میخواهی باید با "صراحتم " بخواهی ......
من با بقیه متفاوتم ...
نمی توانم مانند سایرین باشم
قانعم ، تودارم ، عاشق زندگی و عزیزانم هستم ،
تو را با تمام دنیا عوض نمی کنم
آنکه درون من خفته است،" عشق" است ..
عشقی که دیگر هیچ جای دنیا نمی توانی آن را بیابی..