سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ناتوانترین مردم کسى است که نیروى به دست آوردن دوستان ندارد ، و ناتوانتر از او کسى بود که دوستى به دست آرد و او را ضایع گذارد . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط کامبیز در 90/12/20:: 6:58 عصر

 

  ادرس خودم هست

شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :

 

 

سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.

دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.

یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم.  دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….

پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند… ارزش داره بخون نظر یادت نره


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط کامبیز در 90/12/12:: 3:12 عصر

ســــــتاره ای که گم شد

 

چند شبی بود که نمی دیدمش

برام خیلی عجیب بود

یعنی کجا می تونه باشه؟

من که خیلی دوستش داشتم

روی دوست داشتنم هم نمی شد قیمت گذاشت

ولی اون هیشه دوست داشت روی دوست داشتنم قیمت بذاره

شایدم به همین خاطر گذاشته و رفته !

الان چند شبه چشامو به آسمون می دوزم شاید یه نشونه ازش به دست بیارم

ولی هیچ خبری ازش نیست

ستاره ام رو می گم  

تو آسمون به این بزرگی همش یه ستاره داشتم ولی حالا نیست

چه شبها که به خاطرش بیدار موندم تا بتونم یه دل سیر تماشاش کنم

آخه فقط تا صبح فرصت داشتم ببینمش

نمی دونم شایدم صبحها اون داشت منو نگاه می کرد

یا اینکه یه جایی اونطرف کره زمین یکی دیگه رو اسیر خودش کرده بود

خیلی دوستش داشتم و هنوزم دوستش دارم

تو این همه ستاره فقط چشمک زدن اون بود که به زندگی امیدوارم می کرد

از بس زیبا بود حتی ماه هم جلوش کم میاورد

ولی حالا کجا رفته؟ نمی دونم !

البته عادت کردم که هر از چند گاه مدتی ازش بی خبر باشم

آخه با تمام علاقه ای که بهش دارم ولی گاهی اینجوری اذیتم می کنه

چند وقتی بی خبر میذاره و میره و منو با خاطراتش تنها می ذاره

ولی مثل اینکه این دفعه از اون دفعه ها نیست آخه خیلی وقته رفته

از ماه نشونیشو پرسیدم

بهم گفت :

واسه دیدنش باید بری تو دل کویر و بیابون

آخه تو آسمون شهر دیگه نمیشه اونو دید

به ماه گفتم ولی من که تا حالا به اون دروغ نگفتم که بذاره بره

مثل آدمای دیگه نبودم و از ته دل دوستش داشتم

پس چرا رفته؟

ماه در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود بهم گفت :  

کاش شبها زیبایی منو هم می دیدی و همش به اون توجه نمی کردی

فکر کنم حسودیش شده بود

اینو گفت و یه دفعه جاشو به خورشید داد و رفت

حالا مجبورم تا شب صبر کنم تا بتونم ستاره قشنگمو ببینم

خدا کنه امشب بیاد ...<\/h2>

اگه دوست داشتی نظر یادت نره


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط کامبیز در 90/12/6:: 5:56 عصر

gol-ziba

در تمام کشورهابرای اینکه عاشق و معشوق بتوانن احساسات خود را به یکدیگر منتقل کنند

از راههای زیادی استفاده می کنند با صحبت کردن، ، نامه نوشتن نگاه کردن ..اما  معمولترین روش استفاده از گل است.

خود   واژه گل سمبل عاشقی می باشد .اما بد نیست با نشانه های تمام گل ها قدری آشنا بشویدتا

اگر موقعی خواستید احساس خود را به  عاشق با معشوق خود عرضه کنید

بدانید تا چه گلی را هدیه کنید یا گلی را که هدیه گرفته اید چه معنا و مفهومی دارد …

 

 

? گل مریم: نشانه نجابت و پاکی معشوق است و اگر عاشقی آن را تقدیم معشوق نماید
می خواهد بگوید که به عفت و عشق او اطمینان کافی دارد .
? گل یاس: نشانه آنست که عشق و دوستی باید دو جانبه باشدوگرنه بی ثمر است و علامت آن است که عشق عاشق اگر از جانب معشوقه پذیرفته نگردد او را ترک می نماید و فراموشش می نماید.
? گل زرد: نشانه ای است بر احساسات تنفر آمیز عاشق نسبت به معشوق خویش.
? گل بنفشه: نشانه آنست که عاشق از دلدارش می خواهد با او مهربان باشد اورادوست بدارد و در رنج و شادمانیش شریک و سهیم باشد .
? گل یخ: نشانه ای است بر نا امیدی و رنج عشق .
? گل نرگس: نشانه ای است بر شوریدگی عاشق که از معشو قه می خواهد با او یکرنگ باشد.
? گل لاله: نشانه آنست که عاشق حاضر است در راه معشوق از جان خویش هم بگذرد و هرچه که او بخواهد انجام دهد.
? گل میخک: نشانه آنست که عاشق قلب خودش را که بهترین هدیه هاست به معشوق ز جان گرامی تر تقدیم می کند.
? گل نسترن: نشان آنست که عاشق از خیانت معشوق به تنگ آمده و دلش می خواهد از او که عشق را با هوس مخلوط کرده است بگریزد.
? گل مروارید: نشانه ای است بر آخرین حرف های دل عاشق و آخرین ناله های قلب دیوانه اش.
? گل شقایق: نشانه ای است از عشق شور انگیز عاشق به معشوق و نشانه ی تپیدن های قلب اوست در آرزوی دیدار معشوق .
? گل سرخ : نشانه عشق آتشین است عشقی که عاشق می خواهد خود را در میان شعله هایش قربان معشوق نماید.
? گل اطلسی: را هر که برای معشوق بفرستد از او می پرسد که آیا او را دوست دارد یا نه.
? گل بید مشک: نشانه آنست که عاشق کینه معشوقه بی وفا را به دل نمی گیرد و با فرستادن شاخه ای از این گل به او می گوید من تو را می بخشم زیرا گناه از من و سرنوشت من است.
? گل ناز: نشانه آنست که عاشق در عین حال که ناز معشوقه را دوست دارد دلش می خواهد او فسونگری را کم کند و به سوی وی روی آورد .
? گل مرزنگوش: نشانه نفرت عاشق و نفرین اوست که برای معشوق می فرستد .
? گل شب بو : نشانه آنست که عاشق از معشوق خود تمنای بوسه دارد و از دور او را می بوسد


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط کامبیز در 90/12/4:: 7:23 عصر

شخصی روزی با خدا مکالمه ای داشت:خداوندا!دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ خداوند آن مرد را به

 

 

سمت دو در هدایت کرد و یکی از آن ها را باز کرد‍؛مرد نگاهی به داخل انداخت.درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ

وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود و آن قدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد. افرادی که دور میز نشسته

بودند بسیار لاغر و مریض حال بودند.به نظر قحطی زده می آمدند. آن ها در دست خود قاشق هایی با دسته ی بسیار بلند

داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آن ها به راحتی می توانستند دست خود را داخل

ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر کنند. اما از آنجایی که این دسته ها از بازوهایشان بلندتر بود، نمی توانستند

دست شان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند. مرد با دیدن صحنه ی بدبختی و عذاب آن ها غمگین شد.

خداوند گفت: تو جهنم را دیدی. آن ها به سمت اتاق بعدی رفتند و خداوند در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود.

یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت. افراد دور میز، مثل جای قبل همان قاشق های

دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه ی کافی تپل و قوی بودند، می گفتند و می خندیدند .آن شخص گفت: نمی فهمم

خداوند جواب داد: ساده است!فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می بینی؟

اینها یاد گرفته اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمعکار تنها به خودشان فکر می کنند.


کلمات کلیدی :

درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پوندها
9 د ی
EMOZIONANTE
عاشق آسمونی
کانون مسجد فاطمیه شهید یه
منطقه و جهان آبستن حوادث خوش یمن
لحظه های آبی
در انتظار آفتاب
انتظار
لنگه کفش
شین مثل شعور
upturn یعنی تغییر مطلوب
سیب سرخ
کلبه عاشقان
به سوی فردا
فرزانگان امیدوار
اهل البیت[علیهم السلام]
زندگی بی ترانه...
###@جزین@###
ایران ابرقدرت فاتح
خداجونم
پایگاه اطلاع رسانی مباشری
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
لیلای بی مجنون
به سوی آینده
باشگاه مسابقه و سرگرمی
عکس و مطلب جالب و خنده دار
بی نشانه
ان سالهای دوست داشتنی
مجله اینترنتی تبلیغاتی
alone
رایان چوب
علی اصغربامری
نظرمن
افسونگر
زیباترین اشعار عاشقانه معاصر
hamidsportcars
پنجره ای رو به خاموشی
سکوت خیس
عصر پادشاهان
سایه
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید
سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Iranian Universities

شقایقهای کالپوش
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
بچه مرشد!
سکوت ابدی
حامل نور ...
فتوبلاگ حسین کارگر
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
کلبه درویشی
*تنهایی من*
نیلی ترین - NiliTarin.ir
دخترک خنده رو :)
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
««««« شب های تهران »»»»»
KING OF BLACK
در دوران بـــرزخی ...
►▌ استان قدس ▌ ◄
پرپر
اتاق دلتنگی
مُهر بر لب زده
هواداران همای پرواز
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
رقصی میان میدان مین
نگاهی نو به مشاوره
رنگین کمان
آموزش رباتیک در کرج,رباتیک,ربات,رباتیک البرز,صنایع رباتیک آراد
طب سنتی@
ســرچشمـــه › سرچشمه همه خوبیها مهدی (عج) است ›
همه چیز آماده دانلود
اکبر پایندان
پژواک
Mystery
یا د د اشت ها ی شخصی خو د م .
****شهرستان بجنورد****
-««««((عشق الحسین)))»»»»-
سـرچشمـــه فصـــاحـت
بی سر و سامان
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
حباب خیال
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
امامزاده میر عبداله بزن آباد
بـــــــــاغ آرزوهــــــــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
دوربین مدار بسته
@@@گل گندم@@@
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
یادداشتها و برداشتها
اطلاعات عمومی
دیار من دشتستان- بُنار آبشیرین
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
عشق مشعلدار

معیار عدل
امام زمان
دلنوشته های یه عاشق
بی پاتوقی
وب سایت شخصی مهران حداد__M.Hadad personal website
سکوتی پرازصدا
xXx رنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
امام و شهدا
.: شهر عشق :.
مهربان
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
سکوت سبز
رویای شبانه
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب
@@@این نیزبگذرد@@@
ایران اسلامی

my love
Har chi delet mikhad
ماتاآخرایستاده ایم
روستای چشام
گیسو کمند
نـــرگــــس 1
جــــــــــــــــوک نـــــــت
کاسل
عکس های عاشقانه
منتظر مفرد مذکر غایب
آموزش گام به گام رانندگی
صحبت دل ودیده
رفقا
محقق دانشگاه
سالار
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
عشق بی هدف... ! دیوانگی - عشق واقعی... ! دریافتنی
ابـــــــــــرار
محمدمبین احسانی نیا
یادداشتهای فانوس
انسان جاری
داستان های جذاب و خواندنی
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
گــــــــــروه باستــــــــانشنــــاسی
بغض تلخ
عطر یاس
صدای شهید
سرزمین رویا
همه چیز در مورد مرغ عشق
دل نوشته
چون میگذرد غمی نیست
بازگشت نیما
زبان انگلیسی
نمکستان
واقعه
*×*عاشقانه ای برای تو*×*
فرمانده آسمانی من
طرح واژه
چوکــــــــــــــ بندری
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
حرف های تنهایی
بچه های خدایی
درس های زندگی
قافیه باران
دانشجویان ورودی 90 دانشگاه کوثر قزوین
هدهد
من.تو.خدا
دهن رود
شبستان
سربازی در مسیر
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
دختری ازجنس باران
یامهدی
har an che az del barayad
امپراتور
دانلود هر چی بخوایی...
S&N 0511
(کوروش کبیر)kabir kourosh weblog
*لبخندی برای زندگی*
الهگان
(بنفشه ی صحرا)
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
روی بال فرشته ها
جزتو
دل پرخاطره
عشق پنهان
@@@باران@@@
Manna
بانوی اسمانی
دریایی از غم
Deltangi
کانال اخبار انتخابات مجلس
زیبا ترین وبلاگ
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
mystery
ღقلبــــــی بــه بلـــندای مــــــــــــــاهღ
Just for fun
اواز قطره
محمد قدرتی
شـــــــیـــشـــــه ی نــــــــــــازک دلـــــــــــــــــــتنگی
یه دختره تنها
غدیریه
ورزشهای رزمی
پسران علوی - دختران فاطمی
..::غریبه::..
گوشی نوکیا 1110، خرید اینترنتی گوشی نوکیا 1110
به نام خدا
تلخی روزگار....
حرف شیری
نفس
کرمان شهر
و....الهــــــه
خنده بازار
کلبه تنهایی
عمارمیاندواب
ऌ عاشق بی معشوق ऌ
گلهای یاس
جیغ بنفش در ساعت 25
نفس
نت سرای الماس
ستاره طلایی
اس ام اس
پایه عکاسی مونوپاد + ریموت شاتر بلوتوث
مردود
شاره کم سنه
هرکس منتظر است...
جایی برای خنده وشادی و تفریح
دهکده کوچک ما
I AM WHAT I AM
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
behtarinamkhoda
فقط خدا
عاشقانه
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
پـــــــــلاکــــــــــ✌سنگر
مرگ عاشق
باور من...!!!
Tarranome Ziba
سیرت پیشگان
دختر و پسرای ایرونی
شاه تور
دانلود سوالات کارشناسی ارشد
Note Heart
ندای حق
مکاشفه مسیح
تنهاترین عاشق
غزلیات محسن نصیری(هامون)
ღღ♥دنیای بارانی♥ღღ
هر چی تو دوست داری
همه چی پیدا میشه؟
ایـــــــران آزاد
یاامام حسن مجتبی (ع)ادرکنی
wanted
دلتنگـــــــــــــــ همه شمـــــــــــــــــــا....
یه کم فکر کنیم...!
Hunter
قتیل العبرات
اداره منابع طبیعی وآبخیزداری شهرستان مانه وسملقان
آتیه سازان اهواز
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
دفتر احسان
فضای تنهایی من
مائــده الهی
تنهایی.......
ژئوماتیک
رویابین
یک جای دنج
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
♥تاریکی♡
اخراجیها
عاشقانه ها
کشکول
به یادتم
طوبای محبت
ترنم حضور
نوری چایی_بیجار
دوستانه
دل نوشته های مائده
« « عاشقی » »
نمی دونم بخدا موندم
هیئت
کشاورزی نوین
سایه های خیال
فقط طنزوخنده
شاهکار
مهربانی
بندر میوزیک
ساعت به وقت کربلا
عزای حسینی
نقاشی های الیکا یحیایی
باکری میاندوآب