سلام! عجب....!
يه روايتي بود ميگفت: هر کي عاشقم بشه ، ميکشمش... هر کي هم من بکشمش ، خون بهاش خودمم!
خدا اين مدلي عاشقي مي کنه... بنظرم يه برداشت ساده از رومئو و ژوليت شکسپير بود... با اين تفاوت که ادبيات اون داستان واقعا يه شاهکاره! ميدوني... شخصا زياد به اين جور داستانها علاقه اي ندارم... حداقل الان اين طوريه! خيييييلي برداشت ساده ايه از عشق... خيلي سطحيه...
ميفرمايد:
ميان عاشق و معشوق هيچ حايل نيست / تو خود حجاب خودي ، حافظ از ميان برخيز
ياعلي مدد
salam
khobi?
ziba bod .webet ghashangi dari.manam pishapish eyd ro behet tabrik migam
movafagho piroz bashi
ya hagh
سلام
واقعا قصه زيبا و غم انگيزي بود . اميدوارم که اين قصه ها هيچ وقت واقعيت پيدا نکنن
زيبا بود . دستتون درد نکنه
سلام.
ممنونم از حضورتون دوست عزيز.داستان جالبي بود.
پيشاپيش عيد رو بهتون تبريک ميگم.شاد باشي...
ميـدوني بن بست ِ زنـدگي کـجـاست ؟جــايــي کـه ...نـه حـــق ِ خــواسـتن داري !نـه تــوانــايـي ِ فـــرامــوش کـــردن...
سلام کامبيز جان خوبي رفيق؟ممنون از اينکه بهم سرزده بودي.پست قشنگي بود.پيشاپش سال جديد رو هم بهت تبريک ميگم.باارزوي سالي خوش وبابرکت براي خودت وخونوادت عزيز.در پناه حق
چند روز ديگه بهار مياد و همهچيز رو تازه ميکنه، سال رو، ماه رو
روزها رو، هوا رو، طبيعت رو، ولي فقط يک چيز کهنه ميشه که به
همه اون تازگي ميارزه، «دوستيمون»!..پيشاپيش عيدتون مبارک