متن زيبايي بود اما
به اون فرشته بگو بياد منم چند تا سوال ازش دارم.
ميگن تو ماه فلکي ميون خوشگلا تکي
شور شده آب شهر ما از بس که تو با نمکي
گل من... گل من...تويي جلوه ي پاک بهارون...
گل من... گل من... منم گلدونو تو گل گلدون...
گل من تو قلبم شده غنچه ي عشق تو مهمون...
گل من.......
کبوتر هاي قلبم را به سويت ميپرانم که شايد از تو آموزتد آيين رفاقت را..
مادر کودکش را شير ميدهد و کودک از نور چشم مادر خواندن و نوشتن مي آموزد ... وقتي کمي بزرگتر شد کيف مادر را خالي ميکند تا بسته سيگاري بخرد ... ... بر استخوانهاي لاغر و کم خون مادر راه ميرود تا از دانشگاه فارغ التحصيل شود وقتي براي خودش مردي شد پا روي پا مي اندازد و در يکي از کافه ترياهاي روشنفکران کنفرانس مطبوعاتي ترتيب ميدهد و ميگويد: عقل زن کامل نيست....منتظر حضورتان هستم شايد درد دل هايمان يکي باشد.
يا حق.